رازک

سلام رازک جونم😘
شعرخیلی جالبی بود چه قدربه حال این روزامون میاد

همچون انار خون‌دل از خویش می‌خوریم
غم پروریم! حوصله‌ی شرح قصه نیست

واقعامن شبیه دیوونه هاشدم
نمیدونم بخندم یاگریه کنم
برف همیشه بهم نشاط میده 
امااحساس میکنم برفای امسال خونیه به خاطرآدمایی که کشته شدن😢

زیر سرپنجه ی گرگیم و جگرها خون است

ای شبان دل ما ناله ی نای تو کجاست؟؟😕

افرین فاضل !

چه شعر خوبی 👏 لذت بردم

همچنین ممنون از حسن سلیقه ی شما در انتخاب 👍